از جمله ضایعات این تفکر قشری و متعصب مذهبی که بر ما عارض شده است ، یکی هم همانا ، از بین بردن ملاحت ، و آن نوع کیفیت کمیاب ، لطیف و دلربا در رفتار دختران است که به 'غمزه' و 'کرشمه' معروف است .
به این مهم فکر می کردم ، زمانیکه به رقص پُر از ناز و اَدای دختران تاجیک نگاه میکردم و از تنوعِ آنهمه لطف و ملاحت ، که بسیار طبیعی و بیآلایش در هر حرکتِ بدن و چهرهی رقاصان و خوانندگان نمایان میشد ، غرق لذّت میشدم .
و با خودم میگفتم این شیوهی شیرینِ انتقالِ پیام ، این فنِّ دلبرانهی نه ، کرشمه ، آموخته نمیگردد مگر بواسطهی تکامل هنرهایی مثل هنرِ رقص در جوامع ، و اَرج نهادن به کارکردِ زیباییشناسانه و اجتماعی این شاخه از هنرهای نمایشی در فرهنگها .
ناز و اَدا و مشخصاً غمزهی خانمها ، یکی از رفتارهای پیچیده و جالب انسانی است که در بعضی از فرهنگها (از جمله فرهنگ خود ما) ، بنا بر دلایلی (نامعلوم (؟)) تکامل یافته است ، که به نظرِ من ارزشِ مطالعاتی دارد . مثلاً آیا این حرکت چشم قصدِ انتقال چه پیامی را دارد ، یا آن سر کج کردن آیا یک دعوت است (؟)
این رفتار از فرط دلنشین بودن به نظرم باید جزو میراثِ معنوی (نهی) ما ثبت شود و قویاً معتقدم که ، خاصّه در این عصرِ عبوس ، باید دست در دست هم دهیم به مهر و در حفظ ، گاهاً احیاء و حراست آن کوشا باشیم !! :))
درباره این سایت